تنها دو کتاب را از دوران مدرسه به یاد دارم! بنویسیــم و بخوانیــم ... پس من مینویسم و شما بخوانید :) این وبلاگ از تاریخ ۱۳۹۶٫۱۱٫۰۶ فعالیت خود را آغاز کرده است. / با نهایت احترام و ارادت / | سیدمحمد سادات میر |
کاش منم دختر بودم! قسمت چهارم | به قلم "سیدمحمدساداتمیر"
خندهدار است و مضحک، وقتی از فقر و بیپولی برایت قصه میگویم. من قسم یاد کردهام که تو حتا نمیدانی فقر چیست! فقط چیزهایی شنیدهای. توضیحش برای امثال تو مثل ساختن فیلم طنز با آن همه نکات ریز و درشت و مشقتها و سختیهای طاقتفرسایش برای جماعتی فکاهیطلب است. اما چون قرار است کمی با شعور مخاطب وَر برویم، در حد همین چند کلمه بدان که فقیر چِرتنامه ما همان حلبینشینی است که اصلاً دسترسی به اینترنت ندارد که بخواهد این اراجیف را بخواند! فقیر ندیدی، فقیر ندیده! دوست دارم حرفهای آخرم را توهین تلقی کنی اما نمیتوانی. چون توهین نشنیدی! چون نه در بیستواَندی سالگیِ شکوفاییِ غرور، طی توالت دستت دادهاند و نه از سر شکمسیری شصتشان را به حلقت!
هیچ دلی در پی عقل نمیرود اما دلها که برده شوند، انسان احمق، عقل را هم میتراشد و کاش منم دختر بودم تا هر دو را از تو میربودم و مثل تفاله چای بیرون پرتت میکردم و توجیه میکردم که میخواستی خودت را کنترل کنی. پس به من چه!
اما نه! کاش اصلاً تِرَنَس بودم تا اخلاق دخترانهات را در کالبَد پسرانهام بروز میدادم! یا شاید هم نه!
چرا نظراتو بستی آدم نمی تونه نظرای دیگرانو ببینه؟